دار و کوب (رُ) امر از داشتن و کوبیدن. داروگیر. بگیرو ببند: برآمد خروشیدن داروکوب درخشیدن خنجر و زخم چوب. فردوسی ادامه... امر از داشتن و کوبیدن. داروگیر. بگیرو ببند: برآمد خروشیدن داروکوب درخشیدن خنجر و زخم چوب. فردوسی لغت نامه دهخدا