جدول جو
جدول جو

معنی دار و کوب - جستجوی لغت در جدول جو

دار و کوب
(رُ)
امر از داشتن و کوبیدن. داروگیر. بگیرو ببند:
برآمد خروشیدن داروکوب
درخشیدن خنجر و زخم چوب.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هاون، آنچه در آن دارو را بکوبند یا بسایند، داروکوبه،
کسی که داروها را در هاون ریزد و بکوبد، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا